مذاکره و گفتگو

ساخت وبلاگ

خدا بیامرزتش...یکی از اماراتی های بسیار ثروتمند اصالتا ایرانی بود....به من نزدیک پنجاه هزار دلار نقد پول داد که برم کشورهای شمالی ایران مخصوصا منطقه ایی معروف به آبخازیا دنبال یک محصول خاص بگردم، منبع یابی کنم و ارتباط ایجاد کنم برای خریدهای آینده....عملا خیلی قابل تحقیق در اینترنت نبود و باید دل رو به دریا میزدم و سفرمیکردم تا عملا با محیط آشنا میشدم.....اول باید میرفتم تفلیس بعد منطقه آبخازیا و ...آنزمان خط هوایی مستقیم به تلفیس نبود پس هوایی رفتم استانبول سپس تفلیس و نهایتا زمینی به منطقه مورد نظر رسیدم و اطراف و ....نخستین بار بود که تحقیقات میدانی و گفتگوهای رو در رو با آدمهای مختلف بخش بزرگی از تحقیقاتم رو شکل میداد بجای کامپیوتر و اینترنت....نیاز به مهارت بالای گفتگو و مذاکره بود...صادقانه بگم یک دوره فشرده آموزش عملی نفوذ، گفتگو، مکالمه، مذاکره و متقاعد سازی بود برام....هر چی بلد بودم استفاده کردم و عملا به تجربیات جدید زیادی هم رسیدم..... فهمیدم چقدر مهارت نرم مهمی است که بتونی رو در رو در دیگران نفوذ کنی....الان که دوباره به اون تجربه خاص فکر میکنم در میابم که صداقت، هماهنگی گفتارم با زبان بدن....برنامه ریزی....خیلی کمکم کرد....آنقدر در افراد نفوذ کردم که من رو به یک فرد خاص که مافیای بازار مورد نظر بود معرفی کردند....قد بلندی داشت با هیکل تنومند و یک صلیب طلایی بزرگ بر گردن و یک ردای سیاه رنگ مخصوص کشیشهای ارتدکس....خیلی ترسیده بودم ولی با تسلط گفتگوی خوبی باهاش داشتم و یک مذاکره ایی صورت گرفت...بخشی از مذاکره را هم پیاده روی کردیم و دیدم برخی میان و انگشتر روی دستش را میبوسند....ترسم دو برابر شد....آخر سر با کمال تعجب خودش با یک بنز قدیمی منو تا هتل رسوند و نشون داد ازم خوشش اومده...حقیقت از ترس حوالی ساعت 3 صبح خوابم برد.........اون سفر منو ترغیب کرد در مورد گفتگو و مذاکره بیشتر مطالعه و بررسی کنم چون تقریبا تمام موفقیت اون سفر بابت همین مهارت بود شاید حتی جونم رو هم نجات داد...........

+ نوشته شده در شنبه نوزدهم خرداد ۱۴۰۳ ساعت 9:31 توسط حسین اسدی نیا  | 

وبلاگ شخصی حسین اسدی نیا...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حسین اسدی نیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : basadinia1 بازدید : 119 تاريخ : دوشنبه 21 خرداد 1403 ساعت: 15:32